• وبلاگ : شميم وصل
  • يادداشت : تاثير نماز بر ايمني حواس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شگفت انگيزه !

    به من هم سر بزني خوشحال مي شم .

    موفق باشي

    + ندا 

    هر روز در سکوت خيابان دوردست
    روي رديف نازکي از سيم مي‌نشست

    وقتي کبوتران حرم چرخ مي‌زدند
    يک بغض کهنه توي گلو داشت...مي‌شکست

    ابري سپيد از سر گلدسته مي‌پريد:
    -جمع کبوتران خوش آواز خودپرست!

    آنها که فکر دانه و آبند و اين حرم
    جايي که هرچقدر بخواهند دانه هست

    آنها براي حاجتشان بال مي‌زنند
    اصلاً يکي به عشق تو آقا پريده‌است؟

    رعدي زد آسمان و ترک خورد ناگهان
    از غصه‌ي کلاغ، کلاغي که سخت مست...

    ابر سپيد چرخ زد و تکه پاره شد
    هرجا کبوتري به زمين رفت و بال بست

    باران گرفت -بغض خدا هم شکسته بود
    اما کلاغ روي همان ارتفاع پست

    آهسته گفت: «من که کبوتر نمي‌شوم
    تنها دلم به ديدن گلدسته‌ات خوش‌ست...»

    تقديم به بهترين داداش

    و

    استاد معنوي

    پاسخ

    سلام آبجي خانمشرمنده ميفرمائيد ... شاعرم بوديد و ما خبر نداشتيم ؟

    سلام

    موفق باشيد

    سري هم به وبلاگ من بزنيد.

    پاسخ

    سلاممرسي و همچنينباشه حتما