حکایت جالبی بگم تا یادمون باشه هرچه برای خود می پسندیم برای دیگران هم بپسندیم :
میگویند بیماری به نزد طبیبی رفت . طبیب نبض گرفت و معاینه کرد و دریافت که امیدی بر صحت و سلامت او نیست لذا به بیمار گفت : هرچه دلت میخواهد انجام بده تا این درد جان سوز از تنت خارج شود!!
بیمار گفت : خدا تو را خیر دهد من دوست دارم به تماشای جوی و برکه روم و با شتاب به سمت جویی رفت تا زودتر سلامت خود را باز یابد.
اتفاقا درویشی در کنار جوی آب نشسته بود و دست و روی خود را میشست. چون چشم بیمار بر پشت گردن درویش افتاد میل کرد تا او را سیلی جانانه ای بزند که طبیب به او گفته بود : اگر به آرزوی خود عمل نکنی درد تو افزون خواهد شد.
چون سیلی به درویش زد درویش برآشفت و شروع به دادن دشنام و ناسزا به وی کرد اما چون او را خسته و ناتوان دید با خود گفت که اگر مشتی بر او بزنم خواهد مرد و در قصاص یک سیلی شایسته نیست که او را بکشم. بنابراین تصمیم گرفت تا ضارب خود را نزد قاضی برد.
دستش گرفت و کشان کشان او را به نزد قاضی برد و چگونگی ماجرا را توضیح داد و از او خواست تا به هرگونه که صلاح بداند داد او را از ضارب بستاند!
قاضی گفت : ابتدا گفته خود را ثابت کن تا من رای خود را بر چگونگی آن بدهم که این ضارب خیالی مرده ای بیش نیست و احکام شرع برای زنده ها به وجود آمده اند و من به تو ای صوفی نصیحت میکنم که با مرده خشم و کینه نورزی و با نقش های خیالی بر در و دیوار حمام ها به جنگ نپردازی.
صوفی گفت : پس تو ای قاضی روا می داری که او مرا سیلی زده و بدون قصاص رها شود؟
قاضی رو به صوفی کرد و پرسید : از بیش و کم چه داری؟
گفت : من فقط شش درم دارم.
قاضی گفت : سه درم را خود بردار و سه درم را به او ده که بس ضعیف و زار و رنجور است و نیاز به غذا و نان دارد!
صوفی و قاضی در حال صحبت و گفتگو و جدل بودند که چشم بیمار بر صورت قاضی افتاد و ان را خوب تر از صورت صوفی دید و خواست تا بر صورت قاضی نیز سیلی بزند که قصاص سیلی در آن دادگاه ارزان بود.
دهان خود را به گونه راز گفتن به سوی گوش قاضی برد و سیلی محکمی بر صورت قاضی نواخت و گفت :
ای دشمنان هر شش درم را بدهید و جنگ و جدال کنار نهید.
قاضی بسیار ناراحت گشت.
صوفی خطاب به او گفت : حکم تو بدون شک عادلانه است! حال سه درم نیز تو به او بده و اگرندهی ، چرا آنچه را برای خود نمیپسندی برای برادرانت روا می داری؟ تو ظالمی را از کرم رحم می آوری که این سه درم رانیز بگیر؟ تو باید دست ظالم را کوتاه کنی نه آن که حکم و عنان به او بخشی .