امام صادق علیه السلام :
هرکس گرفتاری مومنی را که در سختی افتاده رفع کند ، خدا حوائج دنیا و آخرتش را آسان کند.
اصول کافی ، ج 3
*************
مردی پارسا ، از نیک مردان روزگار ، روزی تنها پول موجود در خانه را برداشت و به بازار شد تا
خوراک بخرد.دو مرد را دید با هم گلاویز شده اند و مشغول دعوا و جدال و خصومت هستند .
به آنها گفت : جدال و دعوای شما برای چیست ؟
گفتند : بخاطر مقداری پول !
مرد پارسا پول خود را که اتفاقا به اندازه مقدار مورد نزاع بود به ایشان بخشید و بین آنها آشتی برقرار
کرد . سپس به خانه شد و قصه را برای همسرش تعریف کرد .
همسر گفت : خوب کردی ، درست کردی ، صواب کردی ...!
سپس در همه خانه گشت تا چیزی برای فروش پیدا کند . ریسمانی در خانه بود آنــــرا به مــــــرد داد تا
آنرا بفروشد و غذایی تهیه کند .
آن مرد ریسمان را به بازار برد اما هیچکس آنرا نخرید . هنگام برگشت به خانه مردی را دید که مـــاهی
می فروشد و کسی ماهی او را نمیخرد. گفت : ای دوست! ماهی تو را کسی نمیخرد و ریسمـــان من را
هم ! چطور می بینی که با یکدیگر معامله ای انجام دهیم ؟ مرد ماهی فروش قبول کرد.
ریسمان به مرد داد و ماهی را گرفت و بسمت خانه روان شد .
چون شکم ماهی را شکافتند مروارید بزرگ و پر بهائی از آن بیرون آمد !
مروارید را به بازار بردند و آنرا به صدها هزار درهم فروختند ! ...
و از برکت آن مال زندگی توام با خداپرستی و فروتنی و نیکوکاری میگذراندند ....
روزی سائلی بر در خانه ی آنها آمد و گفت : مردی درمانده و فقیرم ، همسر و فرزندانی نزار و پریشـان
دارم با من مدارا و مهربانی کنید .
زن به مردش نگریست و گفت : به خدا قسم همین حال را ما داشتیم تا خداوند به ما نعمت داد و آســـانی و
آسایش بخشید. شکر آن است که این نعمت موجود را با این فقیر تقسیم کنیم .
پس آن را دو بخش کردند و یکی را به فقیر دادند . فقیر مال را گرفت و کمی دور شد . ســـپس برگشت و
گفت : من فقیر نیستم ! من فرستاده ی خدا هستم به سمت شما ! خداوند شما را آزمایش کـــــرد . در وفـور
نعمت شکر کردید و در پریشانی صبر نمودید . پس در دنیا شما را بی نیاز کرد و در آخــــرت آن ببینید که
هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر کسی هم نگذشته باشد ... !
کشف الاسرار - میبدی
************************************
چرا با آنکه معامله با خدا فقط سود است و سود و هیچ زیان و پشیمانی ندارد باز از این معامله طفره میریم
چرا توکل نداریم که با خدا معامله کنیم . اکثر معامله های دنیوی با تنش و اضطراب همراه است اما معامله
با خدا چنین نیست پس چرا از آن استفاده نمیکنیم ؟ همه ما میدانیم که خــداوند در قــــرآن کریم به صراحت
در باره قرض الحسنه و معامله با خدا سخن گفته است . اما دل نمیکنیم اینکار را انجام دهیم . چرا؟
شما بگید چرا ؟
مولا علی علیه السلام میفرماید :
آدمی به گفتارش سنجیده می شود ، به رفتارش ارزیابی می گردد.
پس چیزی بگو که کفه سخنت سنگین شود و کاری کن که قیمت رفتارت بالا رود . الحدیث - جلد دوم - ص 126
***********************************
گویند به دیار ((ری)) ، زنی پادشاه بود که او را سیده می گفتند . سیده زنی بود پاکدامن و پرهیزگـــار و با کفایت .
این زن ، سی و چند سال پادشاهی کرد تا آن که سلطان محمود غزنوی به ری رسولی فرستـــاد و به ســـیده گفت :
باید که پادشاهی مرا به رسمیت بشناسی و سرزمین خود را جزء قلمرو پادشاهی من بدانی و ســکه به نام من بزنی
و مالیات مرا بپذیری ، وگرنه بیایم و سرزمین تو را بستانم و تو را نیست گردانم ...
سیده به قاصد گفت : سلطان محمود را بگوی که سیده ، محمود را پادشاهی عاقل می داند که او را با جنگ به زنی
شایسته نباشد. اما اگر به جنگ من بیاید ، خدای می داند که من نخواهم گریخت و برای جنگ آماده ام !
زیرا که جنگ ، از دو حال بیرون نیست ، یعنی که از دو لشکر ، یکی شکست می خورد ، حـــال اگر من ، محمود
را شکست دهم ، به همه عالم نویسم که سلطانی را شکستم که صد پادشاه را شکسته است! امــــا اگر او مرا شکست
دهد ، چه تواند نوشت ؟! نویسد که زنی را شکست دادم؟!
بدین سخن ، تا وی زنده بود ، سلطان محمود ، قصد ری نکرد . (قابوسنامه . عنصر المعالی )
شجاعت ، کیاست ، سیاست ، کفایت ، پاکدامنی و پرهیزگاری این پادشاه زن ایرانی به مـــا درسهای زیادی می دهد...
نظر شما چیه ؟
میلاد ام الائمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز بزرگداشت مقام زن
و همچنین میلاد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بر تمامی دوستداران حضرتش تبریک و تهنیت باد
حق مادر :
رسول اکــــــــرم که سلام و درود خداوند بر او و خاندانش بـــــاد فرمود : اعظم الناس حقا علی الرجل امه
نهج الفصاحه
می گویند : کسی بـــا دو سه طالب علم ، خواست که به سفری رود به طلب علم . مــــــادر او را مانع شد .
و او به سبب رضای مادر از آن سفر بایستاد ...
روزی ناراحت و گرفته در گورستان بود . پیری نورانی بیامد و گفت :
ای پسر ! چرا ناراحتی ؟ پس احوال باز گفت . آن پیــــر گفت : خــــــواهی که هر روز تو را درس بگویم؟
پسر قبول کرد . پس هر روز در محضر این استـــــاد حاضر میشدتا سه سال برآمد . بعد از آن او را معلوم
شد که آن پیر نــــــورانی حضرت ((خضر)) بوده است ! و این دولت به سبب رضای مادر حاصل شده بود.
مجمل فصیحی - فصیحی خوافی
بسیاری از بزرگانی که به مقام های عالی رسیده اند سبب رسیدن به آن مقــــام را نیکوکاری به پدر و مادر
و مخصوصا مادر دانسته اند . یکی از این بزرگــــان مقام معظم رهــــبری هستند که در خــاطراتشان یکی از
دلایل پیشرفت و رسیدن به مدارج خود را مدیون اطاعت سخن پدر دانسته اند . که زمانی قصد ادامه تحصیل
در قم را داشته اند اما پدر ایشان بدلیل بیماری که داشتند و همچنین راحتی که از جانب این فرزندشان حس
میکردند ایشان را از رفتن منع میکنند و آیت الله خامنه ای با وجود اصرار اســـاتید در شــــهر مقدس مشهد
میمانند و به قم نمیروند و خودشان یکی از دلایل اصلی پیشرفتشان را اطاعت امر پدر و بر و نیکوکــاری که
نسبت به پدرشان داشتند میدانند . یکی دیگرا از بزرگان آیت الله مکارم شیرازی هستند که این بزرگــوار نیز
درمصاحبه ای فرمودند : من تمام پیشرفت و رسیدن به این مقام را از مادرم دارم ...
همچنین حتما میدانیم که خداوند متعال در قرآن کریم بعد از سفارش به توحید و یگــــانه پرستی انسان را به
نیکوکاری و بر والدین توصیه و سفارش میفرماید . امید آنکه حق پدر و مادرمــــان را شناخته و آنرا در حد
وسعمان برآورده نمائیم .
اعرابی بر حسین علیه السلام وارد شد و خواهشی کرد و عرض کرد :
از جدت شنیدم میفرمود که چون خواهشی داری به یکی از چهار کس مراجعه کن :
عربی شریف ، مولایی کریم ، قرآن دان ، زیباروی
شرافت عرب به جد تو هست و کرامت به روش شما است و قرآن در خانه ی شما
نازل شده ، صباحت خاص تو است که از جدت شنیدم میفرمود :
هرکس خواهد مرا بنگرد ، به روی حسن و حسین نظاره کند.
حسین علیه السلام فرمود : چه حاجتی داری؟ آن را بیان کرد.
حسین فرمود : از پدرم علی علیه السلام شنیدم می فرمود :
ارزش هر مردی کار خوب او است و از جدم رسول خدا شنیدم میفرمود :
احسان به اندازه ی معرفت است .
من سه پرسش از تو دارم ، اگر جواب یکی را دادی یک سوم درخواست تو را می دهم
و اگر دو تا را جواب گفتی دو سوم آن را میدهم و اگر هر سه را جواب گفتی همه را
جواب میدهم ، یک کیسه ی سر به مهر برای من آورده اند و اگر جواب گفتی از آن تو است.
عرض کرد : بپرسید و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
فرمود : نجات بنده از هلاکت چیست؟ گفت : اعتماد به خدا .
فرمود : زینت مرد چیست ؟ گفت : علم با حلم .
فرمود : اگر نداشته باشد ؟ عرض کرد : ثروت با کرم و بخشش.
فرمود : اگر نداشته باشد؟ عرض کرد : فقر با صبر .
فرمود : اگر نداشته باشد ؟ عرض کرد : صاعقه ای که او را بسوزاند!
حسین علیه السلام خندید و کیسه سر به مهر را به وی داد .
بله اینان خاندان نبوت و رسالت اند . احسان میکنند و چنان احسان میکنند که گداپروری نشود
شخص سائل به اندازه دانسته اش بهره میبرد. در هنگام دریافت کمک منتی سر او نیست !! چرا؟
چون حسین علیه السلام با آن بزرگواری که داشت در ازای جواب آن کیسه را به وی دادند تا شخص
احساس حقارت نکند و به آموختن علم و داشتن معرفت تشویق شود .
بنظر شما چه درسی دیگری در این احسان نهفته بود ؟
آیا ما در هنگام احسان اینگونه ایم ؟
آیا معرفت ما به اندازه آن اعرابی و دانسته هایش هست ؟
ـ امام على علیه السلام بهترین برادر آن است که در نصیحت و خیرخواهى کمتر ملاحظه کند.
ـ بهترین برادر تو کسى است که در (واداشتنت به ) فرمانبردارى از خداوند پاک , با تو درشتى کند.
ـ بهترین برادر توکسى است که به توکمک کند و بهتر از او کسى است که تو را بسنده باشد و اگر
به تو نیازمند شد از تو بگذرد.
ـ بهترین برادر تو آن کسى است که با مال خویش تو را کمک کند و بهتر از او کسى است که تو را
از دیگرى بى نیاز سازد.
ـ بهترین برادر کسى است که دوستیش براى خدا باشد.
ـ بهترین برادر کسى است که برادریش براى دنیا نباشد.
ـ بهترین برادر آن کس است که چون او را از دست دهى , دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى .
ـ بهترین برادر تو کسى است که براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند
و به نیکى فرمانت دهد و درانجام آن کمکت کند.
ـ بهترین برادر تو آن است که با راستگویى خود تو را به راستگویى فرا خواند و با نیکوکاریش تو را
به بهترین کارها دعوت کند.
ـ پـیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله بهترین برادر تو کسى است که در راه اطاعت خــدا یاریت رساند و
از نافرمانیهاى او بازت دارد وبه خشنودى او فرمانت دهد.
ـ امـام عـلى علیه السلام بهترین برادر تو آن است که راهنماییت کند و تــــــو را به تقوا و پرهیزگارى
برساند و از پیروى خواهشهاى نفسانى بازت دارد.
ـ امـام عـلـى عـلـیه السلام بهترین برادر آن است که در انجام کارهاى نیک بیشتر کمک کند, به خوبیهــا
بیشتر عمل نماید و با دوست وهمنشین مهربانتر باشد.
ـ بهترین برادر تو آن است که در راه حق , بر تو زیاد خشم گیرد.
ـ بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگرى نسازد.
ـ پـیـامـبر خدا صلى اللّه علیه و آله بهترین برادر شما کسى است که عیبهایتان را به شما گوشزد کند.
ـ امـام عـسکرى علیه السلام بهترین برادر تو آن کسى است که گناه و خطاى تو را به خود نسبت دهد.
ـ امام صادق علیه السلام دوست داشتنى ترین برادرم کسى است که عیبهایم را به من پیشکش کند .
میزان الحکمه
*************************************************************
خوب این احادیث که هر کدومش دنیایی می ارزد و میتواند انسان را در یافتن و انتخاب دوست و برادر
خوب کمک کند نقل کردم .دوستانی پرسیده بودند دوستی و برادری در راه خدا چگونه است ؟
دوست و برادر و خواهری را در راه خدا دوست داریم که ما را به سمت رشد رهنمون سازد .
به ما کمک کند صفات عالی خدایی را در خودمان پرورش دهیم.
ما را به سمت گناه نکشاند . اگر کشانید و اگر خودش نافرمانی خدا را کرد باید به او تذکر دهیم
و پس از لحاظ کردن شرایط نهی از منکر اگر لازم شد بتوانیم از او ببریم تا به اشتباهش پی ببرد .
در احادیث بالا مطالب خوبی گفته شده است که مطمئنا در این مورد به ما کمک می کند. پایدار باشید